د
بسیاری افراد گزارش هایی از داشتن تجربه های دینی خاص مخصوصا در زمان و مکان بخصوصی داده اند. آیا این تجربه ها ارزش معرفتی دارد؟ درباره صدق و کذب این ادعاها چه باید گفت؟ و آیا محتواهای آن تجربه ها حقیقتی را حجیتی برای خود فرد یا افراد دیگر می کند؟ از این گزارش ها چه نتایج معقولی می توان گرفت؟
موارد بسیاری از آن تجربه ها وجود دارد که تحت تاثیر عوامل زیستی، روانشناختی، و فرهنگی تجربه شده اند یا از نوع خیالات و اوهام بوده اند. یعنی برخی از آن تجربه ها بگونه ای هستند که می توان دلایلی غیر دینی برای دریافت چنان تجاربی بیان کرد. اما آیا می توان به علت آن که برخی از موارد گزارش شده می تواند تحت تاثیر عوامل یاد شده باشد آنها را کاذب یا بی محتوا دانست؟ در این مقاله در نظر است نشان داده شود صرف احتمال برخی دلایل زیستی و روانشناختی نمی تواند دلیل شود که همچون رویکرد طبیعت گرایان آنها را طرد نمود. بلکه به دلایل معرفتی بسیاری باید بسیاری از آنها را بر مدار صحت دانست. سپس دلایل این مدعا با نگاهی به برخی دیدگاه های موجود در معرفت شناسی معاصر ارائه خواهد شد.
پس از آن درباره حجیت های معرفتی که از آن موارد حاصل می شود بحث می شود تا نشان داده شود حتی در صورت صحت این تجارب دینی خاص، نمی توان بسیاری استنتاج های معرفتی و دینی از آنها داشت، ولی برخی استنتاج های معقول ضرورت اینگونه تجارب دینی است و نمی توان از آن اجتناب کرد. سپس بررسی خواهد شد که تا چه حد می توان به این استنتاجهای معرفتی دست یافت و تا چه اندازه می توان از آنها وظایف دینی را نتیجه گرفت.
این مساله، در فلسفه دین در مباحثی مثل معجزه، وحی و یا گزارش از الطاف الهی نیز به طور مشابه مطرح شده است. تجزیه و تحلیل های هیوم در این زمینه سر منشا بحث فلسفی در این باره بوده است. از آنجا که زندگی های دینی مشحون از این گونه گزارش هاست بررسی فلسفی و معرفتی اینگونه موارد نقش مهمی در تبیین مدعاهای دینی خواهد داشت.
دانلود فایل (۵ دانلود) دانلود فایل (۵ دانلود)