تربیت دینی ما توسط مربیانی انجام می شود که برخی مفاهیم و باورهای بنیادین دینی برای آنها هنوز واضح و روشن نشده است لذا در انتقال آن به متربیان بگونه ای سخن می گویند که برخی باورها بصورت نادرست در ذهن متربی شکل می گیرد و باعث می شود در آینده دچار تردیدهایی دینی بگردد. به همین جهت سلسله گفتارهایی بر اساس تجربیات علمی و فلسفی چند دهساله تنظیم شده است تا قدم قدم این مفاهیم و باورها روان و بدور از اصطلاحات فنی بگونه ای بازگو شود که بتواند راهنمایی برای مربیان برای نحوه انتقال آنها به متربیان بگردد. از جناب آقای علی اکبریان که این سلسله مباحث به همت ایشان آماده، تنظیم و قابل ارائه شده است سپاسگزاری می گردد.حمیدرضا آیت اللهی
گفتار دوازدهم: چر انمی توان از خداوند بخاطر محرومیتهایمان گله داشته باشیم؟ (راز تفاوتها ۲)
۱- کسی که نابینا به دنیا آمده است نمی تواند بگوید کاش «من» بینا بودم. چرا که در آن صورت دیگر این من آن من نمی شد بلکه کس دیگری می شد که آن هم کسانی هستند که بینا هستند.
۲- هویت فردی که در اصفهان بدنیا آمده است این است که در اصفهان بدنیا آمده است پس نمی تواند بگوید کاش در پاریس به دنیا آمده بودم که در آن صورت دیگر این فرد نبود شخص دیگری می شد.
۳- دیوار نمی تواند بگوید کاش من انسان بودم که در آن صورت دیوار نبود.
۴- تفاوت ها جزء ذات و هویت ماست.
۵- محدودیت های وجودی ما قابل انفکاک از ما نیستند.
۶- تکثر و تنوع جزء ذات عالم است و ماده نمی تواند غیر متفاوت باشد.
۷- ماده یعنی با همدیگر متفاوت.
“